غمخوار. آنکه غم کسی یا چیزی را خورد: روز و شب خوابم نمی آید بچشم غم پرست بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع. حافظ. غم پرستان ترا با عیش و عشرت کار نیست در شراب ’اعظم’ بامید خمار افتاده است. علیقلی خان اعظم (از آنندراج)
غمخوار. آنکه غم کسی یا چیزی را خورد: روز و شب خوابم نمی آید بچشم غم پرست بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شمع. حافظ. غم پرستان ترا با عیش و عشرت کار نیست در شراب ’اعظم’ بامید خمار افتاده است. علیقلی خان اعظم (از آنندراج)
تن پرور و کاهل و بیکارو بیعار و کسی که به ناز و نعمت خود را پروراند. (ناظم الاطباء). تن پرور. تن آسای. (آنندراج) : آنچه میدانند ماتم تن پرستان شورهاست دار نخل دیگران ورایت منصور ماست. صائب (ازآنندراج). ، شهوتی و تنبل. (ناظم الاطباء)
تن پرور و کاهل و بیکارو بیعار و کسی که به ناز و نعمت خود را پروراند. (ناظم الاطباء). تن پرور. تن آسای. (آنندراج) : آنچه میدانند ماتم تن پرستان شورهاست دار نخل دیگران ورایت منصور ماست. صائب (ازآنندراج). ، شهوتی و تنبل. (ناظم الاطباء)
ابن البطن. شکم باره. (یادداشت مؤلف). پرخور و عبدالبطن. (ناظم الاطباء). شکم بنده. شکم پرور. (آنندراج) : در آن سماط که منظور میزبان باشد شکم پرست کند التفات بر مأکول. سعدی. شکم پرست ز معنی است دور کاسبان را به است توبرۀ جو ز گوهرینه ستام. میرخسرو (از آنندراج). - امثال: شکم پرست خداپرست نبود. (امثال و حکم دهخدا). رجوع به شکم باره و مترادفات دیگر شود. ، عیاش. (ناظم الاطباء)
ابن البطن. شکم باره. (یادداشت مؤلف). پرخور و عبدالبطن. (ناظم الاطباء). شکم بنده. شکم پرور. (آنندراج) : در آن سماط که منظور میزبان باشد شکم پرست کند التفات بر مأکول. سعدی. شکم پرست ز معنی است دور کاسبان را به است توبرۀ جو ز گوهرینه ستام. میرخسرو (از آنندراج). - امثال: شکم پرست خداپرست نبود. (امثال و حکم دهخدا). رجوع به شکم باره و مترادفات دیگر شود. ، عیاش. (ناظم الاطباء)